دل نوشته تنهایی


دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

گاهی یه جوری می شکننت که

وقتی تیکه هاتو به هم میچسبونی یه آدم دیگه میشی

اما هر جا دلت شکست

قبل از رفتن خودت جاروش کن

تا هر ناکسی منت دست های زخمیشو سرت نذاره …..

شعر زیبا در مورد اربعین حسینی بازگشت زینب کبری(س) به کربلا

اگر چه عشق و وفا را به غایت آوردم
هجوم بی کسی ام را برایت آوردم
من از تظاهر نامحرمان عزا دارم
هزار غم ز هزاران حکایت آوردم
کسی که درد ندیده ز درد راوی نیست
به چشم آنچه که دیدم روایت آوردم
مرور تلخ ترین خاطرات من وقتی است
که آستین به سر بچه هایت آوردم
زافترای کنیزی تمام دلها ریخت
ومن پناه به آه و دعایت اوردم
گهی که بر لب تو چوب خیزران می خورد
به آیه شإن نزول ولایت آوردم
برای آنکه به نام تو لطمه ای نرسد
هماره اسم تو را با درایت آوردم
به گریه های غریبم اگر چه خندیدند
بهار گریه سوی کربلایت آوردم
فدای پیرهن پاره ات که با چه دلی
نشان ز خاطره آشنایت آوردم
دگر به شام کسی سب مرتضی نکند
شهیده دادم و داغش برایت آوردم
طنین صوت علی را به کوفه افکندم
زشام غافله را با صدایت آوردم
سر تو سایه به سایه چراغ محمل بود
قدی خمیده کنون پیش پایت آوردم
کنار قبر تو دلهای پر حرارت را
به یاد سوختن خیمه هایت آوردم
ببین که چادر من پرچم عزای تو شد
نوا و زمزمه در نینوایت آوردم
هر آنکه فاتح دلهاست چون تو پیروز است
ببین دل همه را مبتلایت آوردم.

چند نفرازفرزندانامام حسین در کربلا شهید شدند

نام چهارنفر از فرزندان امام حسین مجتبی در تاریخ آمده که در کربلا حضور داشتندکه سه نفرشانبه شهادت رسیدند و یکی ازانها مجروه شد ابتدا ابو بکربن الحسن ع به میدان رفت وبه شهادت رسید دومی حسن مثنی یعنی حسن دوم بودکه دختر امام حسین ع همسرش بود دوشمنان حمله کردندومی خواستند او را بکشند اما دایی اوکه درلشکرعمر سعدبود نجاتش داد وبعداز واقع کربلا او را به خانه خود در کوفه برد و معالجه کرد حودود شیش ماه تحت درمان بود و بعد اورا به مدینه فرستاد بدین ترتیب او از حادثه کربلاجان سالم به دربرد فرزند بعدی اوحضرت قاسم عبودکه اوهم بعد از برادرش حسن مثنی به میدان رفت وآن حماسه را آفرید وبه شهادت رسید آخرین آنها عبدالله بودکه11 سال داشت ودر آخرین لحظه عمرامام حسین ع وقتی عموی بزرگوارش راغرق در خون دیدنتوانست تحمل کندوخودش را از داستان حضرت زینب ع رهانید و رفت که از عموی خود دفاکند او را در آغوش امام حسین ع به شهادت رساندندhttps://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRuqlG5hLIu7tDtq7RGiOIZXQOeiDvfzHXryYwFPzRZBUJw7CAweg

 

مناظره حضرت زینب (س) با ابن زیاد

                                           بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
                              الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

                                      
                              ا

مناظره حضرت زینب (س) با ابن زیاد:

آن روز «عبیدالله بن زیاد» در کاخ خود دیدار عمومی ترتیب داده بود و دستور داده بود تا سر بریده امام حسین (علیه السّلام )را در برابرش بگذارند. آنگاه زنان و کودکان را وارد کاخ نمودند.
زینب کبری (سلام الله علیها ) در حالی که کم ارزش‎ترین لباس‎های خود را به تن داشت در حالی که زنان و کنیزان اطراف او را گرفته بودند، به صورت ناشناس وارد مجلس شد و بی‎اعتنا به دستگاه ابن زیاد، درگوشه‎ای نشست. عبیدالله چشمش به او افتاد و شکوه و متانت او توجه ابن زیاد را به خود جلب کرد. پس پرسید: «این زن که خود را کنار کشیده و دیگر زنان گردش جمع شده‎اند کیست؟»
زینب پاسخ نگفت. عبیدالله سؤال خود را تکرار کرد. یکی از کنیزان گفت: «او زینب ـ سلام الله علیها ـ دختر فاطمه دختر پیامبر اسلام ( صلّی الله علیه و آله ) است.»
عبیدالله رو به زینب کرد و گفت: «ستایش خدا را که شما خانواده را رسوا ساخت و کشت و نشان داد که آنچه می‎گفتید دروغی بیش نبود.»
زینب پاسخ داد: «ستایش خدا را که ما را به واسطه پیامبر خود (که از خاندان ماست) گرامی داشت و از پلیدی پاک گردانید. جز فاسق رسوا نمی‎شود و جز بدکار، دروغ نمی‎گوید، و بد کار ما نیستیم بلکه دیگرانند‌ (یعنی تو و پیروانت هستید) و ستایش مخصوص خداست.»
ـ دیدی خدا با خاندانت چه کرد؟
ـ جز زیبایی ندیدم! آنان کسانی بودند که خدا مقدّر ساخته بود کشته شوند و آنها نیز اطاعت کرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و بزودی خداوند تو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم روبرو می‎کند و آنان از تو، به درگاه خدا شکایت و دادخواهی خواهند کرد، اینک بنگر که آن روز چه کسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!
ابن زیاد از این جملات صریح و تند زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ بسیار خشمگین شد و خواست تصمیم سوئی بگیرد ولی یکی از حاضران به نام «عمرو بن حُرَیث» گفت: «امیر! این یک زن است و کسی زن را به خاطر سخنانش مؤاخذه نمی‎کند.»
ابن زیاد بار دیگر خطاب به زینب (سلام الله علیها  )گفت: «خداوند دلم را با کشته شدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشکر سرکش او شفا داد.»
زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: «به خدا قسم مهتر مرا کشتی، نهال مرا قطع کردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این کار مایه شفای توست، همانا شفا یافته‎ای.»
پسر زیاد که تحت تأثیر شیوایی کلام زینب قرار گرفته بود، با خشم و استهزاء گفت: «این هم مثل پدرش علی سخن پرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع می‎گفت.»
زینب فرمود: «زن را با سجع گویی چه کار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟)
باری عبیدالله بن زیاد انتظار داشت، زینب مصیبت زده و عزیز از دست داده، با یک طعنه، به زانو در آید، اشک بریزد و عجز و لابه کند! اما زینب شیر دل ـ سلام الله علیها ـ که شجاعت و شهامت و وضاحت را از پدرش علی ـ علیه السلام ـ به ارث برده بوده، سخنان او را درهم شکست و غرورش را در هم کوبید.
به راستی، در تاریخ بشر کدام زنی را می‎توان یافت که شش یا هفت برادر او را کشته باشند، پسری از وی به شهادت رسیده باشد، ده نفر از برادر زادگان و عمو زادگان او را از دم تیغ گذرانده باشند و سپس او را با همه خواهران و برادر زادگان اسیر کرده باشند، آنگاه بخواهد در حال اسیری و گرفتاری از حق خود و شهیدان مکتب پدر و برادرش دفاع کند؟!
منابع ماخذ:

.شیخ مفید، الارشاد، قم مکتبه بصیرتی، ص 244
. سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، قم، منشورات مکتبه الدّاوری، ص 68.
. سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، ص 197؛ نقل از کتاب بررسی تاریخ عاشورا، دکتر آیتی بیرجندی، ص 203.

 

بی‌غیرت کیست؟ بی‌غیرتی چیست؟

بی‌غیرت کیست؟ بی‌غیرتی چیست؟

غیرت یکی از صفات بارزی است که در شکل گیری روحیه قوّام بودن مرد تاثیر بسزایی دارد. مرد را قوّام گفته اند چون ستون خانه است اوست که بام خانواده را بالا نگاه داشته و بستری امن برای همسر و فرزند مهیا می‌سازد.
یکی از مهمترین مهمترین وظایف مرد در حیطه قوّامیت، حفظ امنیت اخلاقی خانواده است. همسر و فرزندی که نتواند در هجمه نگاههای تند و اغراض شوم دیگران به شوهر و یا پدرش پناه ببرد جداره مصونیتش نازک و شکننده خواهد شد. جداره ای که حفظ پوشش و رفتار مناسب از یکسو و محفوظ داشته شدن از اغراض شوم از سویی دیگر، ان را مستحکمتر میسازد.
درجامعه کنونی ما آنگونه که ما در کوچه و خیابان به چشم می‌بینیم یا هز از چند گاهی جرس خبری نازکای گوشمان را می‌خراشد متاسفانه پوشش بانوان و بی‌خبری مردان از موازین شرعی و بیتقواییشان سبب به فراموشی سپردن عنصر غیرت شده است. حتی گاه این بی غیرتی تا انجا پیش می رود که فرد از توجه دیگران به اندام همسر و فرزندش احساس لذت و افتخار نیز می‌کند. ما در این مقال برآنیم نا به یاری خدا عوامل بیغیرتی برخی از مردان و بی‌مبالاتی بعضی زنان را به به صورت مختصر بررسی کنیم.

غیرت چیست؟
غیرت در اصطلاح عبارت است از اهتمام شدید مرد به حفظ امنیت اخلاقی خانواده و دور نگاه داشتن اعضای خانواده از مسائلی که این امنیت را مخدوش می‌سازد. توضیح اینکه یکی از مهمترین فلسفه‌های ازدواج مصون داشتن خود و همسر از رذایل اخلاقی و البته طیب نسل و فرزند است. بدیهی است در صورتی که حصار غیرت مرد بر گرداگرد حریم خانواده کشیده نشود فلسفه ازدواج نیز باطل و هدف آن تامین نخواهد شد.

عوامل بی غیرتی
1. ضعف ایمان
ما بارها دیده ایم که افرادی که ضعف ایمان و عقیده داشته اند در حصار حیات حیوانی دنیوی محصور شده و همه لذت و ارامش را در شکم و زیر شکم و فخرفروشی دیده‌اند. این افراد برای تنوع طلبی و تامین خواسته های شهوانی خویش مرز نمی‌شناسند و برای توجیه این تمایل خویش همه جلوه هایی که به نوعی مخالف این خواسته بوده و ایجاد محدودیت میکند را نیز زایل می سازند. اینان برای اینکه از شنیدن ندای وجدان معاف شوند هر انچه را که به بیداری وجدان بیانجامد از بین می برند و اول از همه به سراغ پوشش همسر و فرزند خویش می روند. از طرفی میل به چشم چرانی و تلذذ حرام از زنهای دیگگر در انان ففوران می کند و از طرفی دیگر پوشش مناسب خانواده نهیبی است بر این خواهش از این رو این پوشش را زایل می سازند. انگاه که در این منجلاب فرو روند حتی از تصور اینکه کسی به نظاره یا توصور جسم خانواده‌شان بنشیند احساس لذت کرده و علاوه بر آن که پوشش صحیح را از آنان سلب میکنند با ظاهری بزک کرده آنان را در کوچه و خیابان و میهمانیها به نمایش چشمان ناپاک می گذارند.
2. لقمه حرام
لقمه حرام نیز در انسان تولید هوس نامشروع میکند و هوس نامشروع بدانجا می‌انجامد که در سطور فوق گفتیم.
3.موسیقی و لهو و لعب
موسیقی و لهو و لعب نیز از عوامل مهم بی غیرتی است به گونه ای که در خانه ای که موسیقی نواخته یا شنیده شود غیرت از آنجا رخت برمی‌بندد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که چهل روز در خانه ای موسیقی نواخته یا شنیده شود شیطانی که قفندر نام دارد اعضایش را به اعضای صاحب خانه می‌مالد و در آن می دمد تا او را بی غیرت می‌کند تا آنجا که حتی اگر به زن و فرزندش تجاوز و یا نیت سوئی صورت گیرد از خود غیرتی عیان نخواهد 
وای بر خانه هایی ‌که در آن صدای موسیقی و فیلمهای رقص زمینه ساز حضور شیطان شود.(1)

 …...(1).وسائل الشیعه (دوره 30 جلدی)، ج 17، ص313

بی‌غیرت کیست؟ بی‌غیرتی چیست؟
خبرگزاری فارس: پیامبر اعظم(ص) درباره یکی از مصادیق بارز بی‌غیرتی می‌فرماید: هنگامی که زنی آرایش‌کرده از خانه خارج شود و شوهرش نیز به این کار راضی باشد، به ازای هر قدمی که زن بر می‌دارد، خانه‌ای در آتش برای شوهرش بنا می‌شود.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، خودآرایی و خودنمایی در انظار عموم از رفتارهای ناهنجار در جامعه است که ارتباط مستقیمی با کجروی‌های جنسی دارد. این موضوع مختص به زنان نیست و در مردان نیز به گونه‌های مختلف انجام می‌پذیرد.

قرآن کریم، خودنمایی و خودآرایی زنان در منظر عمومی را «انحراف جنسی» می‌داند و در آیه 31 سوره مبارکه نور، عبارت «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» (زنان زیورهاى خود را آشکار نسازند) را دو مرتبه تکرار می‌کند.

مرحوم «فیض کاشانی» در تفسیر این آیه، زینت را به معنای عام زیبایی بدنی، آرایش جسمانی و زیورهای ظاهری می‌داند و معتقد است که؛ خودنمایی چه آشکار ساختن زیبایی‌های طبیعی باشد و چه به نمایش گذاشتن آراستگی‌ها و زیورآلات، رفتار ناهنجار جنسی است.

از پیامبر اعظم(ص) نیز روایت شده که زنان طناز و عشوه‌گر که دل و دین مردان هوسران را می‌ربایند، «دام‌های شیطان» هستند. مراد از طنازی و عشوه‌گری با مرور برخی روایات دیگر مشخص می‌شود که از جمله آن‌ها: پوشیدن لباس نازک، گفتار با لحن نازک و تحریک‌کننده و راه رفتن با عشوه و ناز است، چرا که موجب تحریک مردان و به تعبیر روایات «زنای چشم»‌می‌شود.

در قرآن کریم بر حفظ نگاه تأکید ویژه‌ای شده است و در آیات 30 و 31 به صورت جداگانه به زنان و مردان این نکته را گوشزد می‌کند: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»؛ به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است. «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»؛ و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست.

* غیرت نا‌به‌جا

اسلام همواره جانب اعتدال را رعایت کرده و پیام‌آور آن می‌فرماید: «خیر الامور اوسطها» در قرآن کریم نیز ریشه اعتدال(عدل) 27 بار آمده است که مهر تأییدی بر این موضوع است.

بنابراین همانطور که بی‌غیرتی رفتاری نابهنجار است، غیرت بی‌جا نیز واکنشی ناسالم است که ریشه در بدگمانی دارد و به «تهمت …» منجر می‌شود و چه بسا شخص مورد اتهام را به کج‌رفتاری سوق دهد. این موضوع حتی اگر به صورت غیبت نیز مطرح شود باز آسیب‌های خاص خود را به همراه دارد. 

مرحوم فیض در پایان «باب الغیره»، روایتی را از امام علی(ع) نقل کرده است که حضرت در نامه‌ای سفارش می‌‌کند: «ایاک و التغایر فی غیرموضع الغیرة فان ذلک یدعو الصحیحة منهن الی السقم…؛  از غیرت‌ورزی نابجا بپرهیز، چون که زنان سالم را به آلودگی می‌افکند… .

در قرآن کریم، کیفر افرادی که بر زنان پاکدامن تهمت جنسی می‌زنند، بسیار سنگین است. خداوند می‌فرماید: «و کسانى که به زنان پاکدامن تهمت مى‏زنند، سپس چهار شاهد نمى‏آورند، ایشان را هشتاد تازیانه بزنید، و دیگر هرگز شهادت آنان را قبول نکنید، و اینانند که فاسقند»

منابع و ماخذ:

الکافی، ج5، ص537

حار الانوار، ج53، ص249

ـ الکافی ج 5 ص 537

 

ـ بحارالانوار ج 76 ص 115

 

ـ مسئله حجاب، صفحه: 64

 

ـ الوافی؛ ج22، صص 463 و 763 ـ 765

 

 در پایان برای بی غیرتی های سرزمینم مینویسم که...

نمـــیدانم به نمایش گذاشتن زیبایی های خانومـــش برای دیگران..

از خــــود گذشتگی است یا از خــــدا گذشتگی..!!

                ***                             ***                                        ***

قابل توجه آونهایی که میــــگویند..!؟

حجاب متعلق به 1400سال پیش است و موجب عقب افتادگی میشود.!!

 

و امروزه عــــصر تمـــدن و ترقــــی است..!!

 

این روشنفــــکران خوب بدانند کــــه..!!

اگر اقتــــدا کردن به حجاب حضرت زهرا(س) عقب افتادگی است..!

 

اگر اقتدا کردن به بچه های فاطــمه(س)مــــوجب بی کلاسی میشود..!

 

با صدای بلند اعــــلام میکــــنیم کــه..!!

 

افتــــخار میکنیم که عقـــب افتـــاده ایم..!!

 

افتـــخار میکنیم که بی کـــلاســـیـــم..!!

و اگــــر با کلاســی و تجــدد بر بی بــندو باری است..

خدا را شـــکر که ما با کلاس نیـــستیم..؟!

        ***                                  ***                                   ***        

ما عقب افتاده هاافتخار میکـــنیم که..

ناموس هایمان را از کوچـــیکی با حجاب زهـــرایی آشنا میکنیم..

 

ما عقــب افتاده ها مثل بعضی از متــمدنین امروزی نیستیم که..

 

به بچه هایشان از کوچیکی رقـــص یاد می دهند..!!

 

و اینچنین می آیند در خیابان برای نشـــان دادن رقص بچه هایشان..!

           ***                                 ***                                  ***





1 3 4